و این منم

این منم،دختری در آغاز فصلی نو از خودش و روزگارش

و این منم

این منم،دختری در آغاز فصلی نو از خودش و روزگارش

صبر زینب!!!

سلام به همه دوستانی که برام خیلی عزیز هستند  

دوسه شب پیش دایی عزیزم به خونه خاله جان آمده بود و مارو هم دعوت کرده بودند.بعد از صحبت های معمولی حرفمون کشید به عاشورا و شهیدای مظلومش... 

به دایی گفتم که نمیدونم چرا اون جوری که میخام نمیتونم ماجرای عاشورا رو درک کنم... 

شروع کردند به صحبت, از صبر ایوب و ماجراهایی که یکی یکی براش اتفاق افتاده بود گفتند  این که چطوری شیطان حسودی کرده بودو.به خداوند گفته بود که ایوب چون کلی ناز و نعمت داره شکر گزار است و خداوند هم اول فرزنداش راوبعد مال و اموالش و بعد هم آواره شدن از دیارش و مریضی و دست آخر هم فریفتن همسرش و ناکامی و سربلند برآمودن ایوب از همه این امتحانها... 

گفت که فکرکن دیگه همه جا صبر ایوب مشهر شده.. ایوب تو هفت سال این اتفاقها براش افتاده و همه این پیشامدها کم کم بوده... 

حالا ببین زینب (ص) یه داداش داشته که پیامبربهش میگفته زینت عرش خداوند... 

روزی که میخواسته ازدواج کنه شرط عقدش بوده که همیشه با داداشش باشه.. و وقتی برادر عزیزش قصد سفر به عراق میکنه زندگیش رو رهامیکنه و باهاش همراه میشه تو این سفر در  دوروز 

18 تا از عزیزانی که یکی ازاونهازینت عرش خداوند بوده رو جلو چشماش شهید میکنند و تیکه تیکه میگن زینب (ص) وقتی شمر داشت سر مبارک امام حسین (ع ) رو میبرید

میخاست نفرین کنه که امام سجاد نذاشت.. حالا فکرکنید میگن صبر ایوب..... 

پس به زینب چی میشه گفت...شاید تو این لحظه باید ممنون پدرم باشم که اسمم رو زینب گذاشت و به داشتن همچین اسمی افتخار میکنم و خدا کنه لایق اسمشون باشم..  

پی نوشت: 

1.بابا جان علی رغم مخالفتهای همه اسمم رو زینب گذاشته .. همه بهم میگن سمانه اما اون زینب صدام میکنه 

2. ایشالله خدا به همه بیماران و من جمله عزیز عمو قاصدکم سلامتی بده 

2 هنوز از زیارت امام رضا برنگشته دلم دوباره امام رضا میخاد 

3. دلم میخاد خانوم معلمی خوب خوب بشه

نظرات 25 + ارسال نظر
پرستو چهارشنبه 9 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 08:42 ب.ظ

سلام
الهی قربون زینب بانوی گلم برم

سمانه جانم
این قدر حرف دایی جان قشنگ و زیبا بود و این قدر خوبتوضیح دادن و تو هم خوب نوشتی که همین طور اشک تو چشام حلقه بست .

واقعاً که چه صبری داشته حضرا زینب .
خدا لعنت کنه شمر و یزید رو .
ما طاقت دیدن بریدن سر یه مرغ رو نداریم، بعد اون آدم چه قسی القلبی بوده که ....
خدا لعنتش کنه .
1- ایشالله خود حضرتش همیشه مراقب تو و خونواده ات باشه .

2- ایشالله

3- پس من چه کنم که چند ساله آرزوی زیارتشون به دلم مونده

4- انشالله

سلام پرستوگمپ گلی
ممنون عزیزم چمشات خوشگل میبینه ..
چند روز بود ومیخاستم برا محرم بنویسم وواقعا نمیدونستم چی بنویسم که دایی جان حلش کرد
واقعااااااااااااااااااااااااااااااا
خدا لعنتشون کنه ....
1.ممنون پرستوجون.. همچنین تو و خانواده عزیزت...
2.ایشالله
3.ایشالله همین زودی ها نصیبت بشه
4ایشالله
ممنون اومدی

مریم پنج‌شنبه 10 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 02:20 ق.ظ

سلام دخترووووووووووووووووی عزیز
قربون اون دل مهربونت برم که همش چیزای خوب از خدا میخاد !!!
ممنون به خاطر این همه محبت و مهربونی

سلام خانوم معلمی جونممممممممممممممممممممممممم
قربون دل خودتون که خدا کنه همین زودی ها خوب خوب شه

مریم پنج‌شنبه 10 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 02:31 ق.ظ

منم دلم پر می کشه برای امام رضا (ع)
هر دو تا اسمت قشنگه . اسم زینب حقیقتا برازنده ته .
خدا تو رو برای مامان و بابات حفظ کنه
زینب یعنی زینت پدر . اصرار بابات برای اینکه تو رو زینب صدا کنه نشون می ده پدرت چقدر به این بانوی بزرگوار ارادت دارند
راستی سمانه یعنی چی ؟ چرا یادم نیست ؟

ایشالله همین زودی ها خوب خوب میشید میرین امام رضا..
ممنون خانوم معلمی
خداکنه لیاقت اسمشون رو داشته باشم
سمانه :مخفف آسمانه به معنی سقف خانه
خانوم معلمی ازاین به بعد سرتونو بالاکنید سمانه رو نگاه کنید

مریم پنج‌شنبه 10 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 02:35 ق.ظ

از یک طرف باید حضرت زینب (س) رو به خاطر صبرش تحسین کرد و از طرفی به خاطر ایمانش
چطور ممکنه یک نفر این همه داغ و مصیبت ببینه و بگه :
و ما رایت الا جمیلا ! من تو کربلا به جز زیبایی ندیدم !
چقدر نگاه زینب با نگاه ما متفاوته !


ممنون که همیشه کامنتاهاتون و حرفهای قشنگتون مکمل پستهامون

مریم پنج‌شنبه 10 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 02:41 ق.ظ

منم برای شفای همه ی بیماران به خصوص شفای بیمار قاصدک عزیز دعا می کنم
آرزو می کنم قاصدک عزیز هم شاد و سلامت باشند
سمانه جان بپر بریم یک خصوصی کوچولو موچولو

ایشالله ..
پریدممممممممممممممممممم
آخ جونننننننننننن
شما هم برید اون ور یه کوچولو موچولو دارید

باران پنج‌شنبه 10 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 04:28 ب.ظ

سلام زینب خاتون به به چه اسمی داشتی و ما نمیدونستیم !

قدر دایی عزیز ومهربونت رو بدون که خیلی ساده وقشنگ توجیهت کرده واز صبر بانوی شکیبای کربلا گفتن خدا خفظشون کنه

ائمه و اهل بیتشون رو خداوند به خاطر همین تفاوت ها و شهامت ها و خاص بودنشان ، عزیز وخاص و بلندمرتبه و... قرار داده وگرنه ما حتی طاقت تجسم اون روز های سخت وخونین کربلا رو هم نداریم درود خدا بر محمد (ص) وال مطهرش

دلش دریای صدها کهکشان صبر
غمش طوفان صدها آسمان ابر

دو چشم از گریه همچون ابر خسته
ز دست صبر ِزینب، صبر خسته....

سلام بارونی جونم.........
خب یه بار تو وب خانوم معلمی گفتم دو اسمیم...خوشگلی از خودتون
ممنون آره خب خیلی دوسش دارم..بارونی جون یه زن خوب براش سراغ ندارید گفته براش پیدا کنم هاااااااااااااااا
ممنون بارونی جونم شما هم مثل خانوم معلمی همیشه حرفهاتون خوشگل و مکمل

باران پنج‌شنبه 10 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 04:42 ب.ظ

در ضمن بدون و اگاه باش که عزیز بابا هم هستی ها

ما هم برای سلامتی وشفای عزیز عمو جانتون دعا گوییم



منم دلم مهمون وزوار مهربون و چشم عسلی امام رضا رو میخواد

سلامتی مریم عزیز وهمه ی دوستان نارنین ارزوی همه ی ماست

این روزا التماس دعا

الهی قربونش برم.. خب بابایی هم عشقمه
کلا دخترها خیلی به باباهاشون وابسته میشند
ممنون بارونی جونم.. ایشالله خودتون هم همیشه سلامت باشید...
منم دلم بارونی جونکی همش مهربون رو میخادددددددددددددددددددددد

هنوز دلمه زودی تموم شد... کلی از چلوندهام مونددددددددددددد
ایشالله برا دفعه بعدمممممممممممممممممممممممم

ایشالله ..
منم التماس دعای ویژه دارم ازتون شما که رو مونو سفید کردین..
هر روز هر روز زیارت عاشورا!!!
خدا قبول کنههههههههههههههههههههههه

محمد پنج‌شنبه 10 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 05:37 ب.ظ http://zemestan2.persianblog.ir/

انشاا.. که ما هم بتونیم راه امام حسین رو و اندیشه حسین(ع) رو ادامه بدیم...

درووود بر محمدجان عزیز...
ایشالله

مهتاب پنج‌شنبه 10 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 08:02 ب.ظ http://parande-man.blogsky.com/

سلام دختروووووووو ی نازنینم

منم مثل تو دچار نت زدگی فراوان شدم و حوصله آپ کردن ندارم

اول پست قبلیت را خواندم و بهت میگم زیارت قبول

خوش بحالت که بلاخره قسمتت شد و هم زائر امام رضا شدی و هم دیدار روی مهربون بارونی عزیز

انشاالله قسمت همه ی مشتاقان

سلام ستاره مهتابی جون...
نه من برطرف شدم... رفع نت زدگی شد با دیدار بارونی جون و برگشتن همه دوستای عزیزم ...
فقط جا عمو قاصی خالیه که ایشالله ایشونم همین روزا میان دوباره انگاری تازه نتشون وصل شده
ممنون ایشالله قسمت شما
جاتون خالی بود... عجب ماه عسلی شد با دیدن یه تیکه ماه عسلی
ایشاللههههههههههههههههههههههههههه
برگردی مهتابی جونننننننننننننننن ایششش نت زدگیت رفع بشه خب

مهتاب پنج‌شنبه 10 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 09:38 ب.ظ http://parande-man.blogsky.com/

سلام دوباره عزیز دلم

منم این ایام را بهت تسلیت میگم و انشاالله هم شور حسینی داشته باشیم و هم شعور حسینی

خداوند ترا برای خانواده ات سلامت نگه دارد و خانواده ی حقیقی و مجازی را هم برای تو

من که خبری از قاصدک ندارم و خیلی نگران حالش هستم اگر تماسی با عمویی داری هم سلام برسان و هم جویای حالشان باش و هم بگو منتظرشان هستیم

سلام منم دوباره مهتابی جون
منم دوباره به شما تسلیت میگم
تو این شبها التماس دعا دارم....
ممنون ایشالله شما هم همیشه سلامت باشید..
عمو قاصدکم حالشون خوبه یه خورده مشکل پای جدیدشون هست و
نگرانیشون برای نا خوش احوالی یکی از عزیزانشون...
انگاری نتشون وصل شده و احتمالا امشب میان...
ا

مهتاب پنج‌شنبه 10 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 09:41 ب.ظ http://parande-man.blogsky.com/

زینب اسم قشنگ و باشکوهی است و همینطور سمانه

برای تمام آرزوهای قشنگت آمین میگویم

التماس دعا

ممنون نظر لطفتون
منم برای شما
محتاجیم شما هم مارو فراموش نکنید

مریم پنج‌شنبه 10 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 11:02 ب.ظ

سلام
دخترووووووووووووووو !
رفتم براشون نوشتم دخترووووووووووووو چی براتون نوشته ؟!
خیییییییییییییییلی باحال بود چطور ما نفهمیدیم ؟
ببم جان کامنت می ذاشتی . خوشحال می شدند .
راستی خیلی خوشحالم که هر شب کامنتهاتو می بینم .

محمد شنبه 12 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 05:27 ب.ظ http://zemestan2.persianblog.ir/

آدمــــ های دنیای من ...
تنهـــا فعل هایی را صرف می کنند ،
که برایشان صـــرف دارد ..

محمد شنبه 12 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 05:28 ب.ظ http://zemestan2.persianblog.ir/

درونت که جنگ باشد...
چه فرقی میکند؟
هر طرف که ببرد...
هر طرف که ببازد...
تو پاره پاره ای./

محمد شنبه 12 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 05:37 ب.ظ http://zemestan2.persianblog.ir/

ای جان حدیث ما بر دلدار باز گو
لیکن چنان مگو که صبا را خبر شود.../

محمد شنبه 12 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 05:40 ب.ظ http://zemestan2.persianblog.ir/

حسین(ع) تندیسی از انسانیت است.../

باران سه‌شنبه 15 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 12:48 ق.ظ

سلام سمانه جونم

منم ایام سوگواری اباعبدالله الحسین (ع) و تسلیت میگم انشالله بتونیم راه وروش ومرام واهدافشان را الگوی خودمون قرار بدیم ...

کیستی ای مرد خدایی تبار؟
ای نفست آیه ی پروردگار
کیستی ای کوه ترین مردها؟
گم شده رجوهره ات دردها
چشم فلک منتظرگام تو
جنّ و ملک ریزه خورنام تو
کیستی ای مرد که چون شیرها
می چکد ازپیرهنت تیرها؟
سروکجا و قد والای تو؟
ماه فرود آمده درپای تو
ردّ قدم هات ، گُل رازقی
هرم لبان توخط عاشقی
عشق فقط شاخه ای از تاک تو
عقل فرو مانده درادراک تو
عقل دراندیشه ی احوال تو
عشق دویده ست به دنبال تو
می کشم ازسینه ی دل خسته ، آه
منتظرم بلکه بتابی چو ماه
ماه « بنی هاشم » اگرنیستی
خود بگو ای ماه ترین کیستی ؟
ای همه عشق بگو کیستی ؟
حضرت عباس مگرنیستی ؟
سوره ی اخلاص ، سلامٌ علیک
حضرت عباس ، سلامٌ علیک
کیستی ای ساقی جام الست
جام هم ازنام تو گردیده مست
آب که شرمنده ی لب های توست
تشنه ترازقامت رعنای توست
ساقی این لشکرعاشق تویی !
با خطروعشق ، موافق تویی !
ظهرشد وخیمه عطشناک شد
ولوله درآن سوی افلاک شد
نوبت جانبازی عباس شد
وقت سرافرازی عباس شد
التماس دعا

مریم سه‌شنبه 15 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 09:41 ق.ظ

سلام دخترووووووووووووووووووووووی عزیز

شهادت اباعبدالله الحسین و یاران باوفایش رو بهت تسلیت می گم . التماس دعا

بر نیزه ها تلاوت خورشید ، دیدنی ست
قرآن کســـی شـــنیده از این دلنــوازتر ؟

بر نیزه شــــرح سوره ی احـزاب می کند
در عاشــــــقی که دیده از او پاکبــــازتر ؟

مریم سه‌شنبه 15 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 09:54 ق.ظ

دخترووووووووووی عزیز درست نوشتی امسال فکر نمی کنم بتونم برم دسته ها و هیاتها رو ببینم
گاهی وقتها اگه دسته های سینه زنی از خبابونمون بگذرند که البته خیلی کم می گذرند ! از پشت پنجره نگاهشون می کنم و بی اختیار اشکهام سرازیر می شه شاید یک دلیل اینکه اینقدر دل نازک شدم این باشه که تو این مدت لطف و مهربونی و عنایت خدا رو با تمام وجود حس کردم
خدایا شکرت
ان شاء الله خدا همه ی مریضها رو شفا بده

قاصدک چهارشنبه 16 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 04:17 ب.ظ

سلام سمانه خانوم عزیز..نه!!!..همون زینب خانوم بهترتره.!!.لااقل برا همین پستت و مناسبت مخصوص
عکس قالبت را که دیدم و وقتی دلنوشته تو خوندم دیدم خیلی صادقانه و خلاصه و (بهتر بگم!) به زبان کودکانه خیلی خوب روایت کردی واقعه کربلا و عاشورا و غم و اندوه بی بی دوجهان زینب کبری(ع) را
انشاالله که در این ایام خاص به تمومی حاجات برحقت برسی
زینب میخاست! نفرین کنه....
دلم دوباره امام رضا میخاد..!!
دلم میخاد خانوم معلمی خوب بشه..!!
پس هنوزم همون دختروووی شیطونی که بودی و دلت میخاددددد
خوش و سلامت باشی.

قاصدک چهارشنبه 16 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 04:20 ب.ظ

راستی خانوم معلم.اول سلام.
بعدشم.خب شماکه معلمید چرا نمیدونید سمانه یعنی چی؟!!
سمانه یعنی سقف آسمون..نه خود آسمون که دخترووو گفتهسقف آسمون یعنی اون ته ته های آسمون.مگه نه دخترووو

باران چهارشنبه 16 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 10:07 ب.ظ

سلام شیطونککککککککک

یکی طلب مننننن

کوثر پنج‌شنبه 17 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 07:58 ق.ظ

سلام سمانه جون
خوبی خانم گل؟؟؟
چه حرفای خوشگل خوشگلی نوشتی
ساده وصمیمی مثل همیشه
خب زینب بانو چه خبرا؟؟؟؟؟
خوش میگذره؟؟؟؟
ووووووووووووووی خدا
امروز وبلاگهاای که باز نمیشد یکی یکی داره باز میشه

مراقب خودت باش نازنینم
التماس دعا

کوثر سه‌شنبه 22 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 08:29 ق.ظ

سلام گلی خانم
کجایی کم پیدایی

مریم سه‌شنبه 22 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 03:05 ب.ظ

سلام دختروووووووووووووووووو
مباکرررررررررررررررررررر قالب وبلاگت ...خیلی خوش سلیقه ای
چرا آپ نمی کنی ؟ فکر می کنم سرت به برق برقی ها گرمه
سمانه جان کی شوتت کرده که اینجوری چسبیدی به ته ته های آسمون ؟ نکنه اون وقتا که با فاطمه توپ بازی می کردی یک نفر با توپتون شوتت کرد ؟
ببم جان ! کم کم دارم خانم می شم غذا رو که خیلی وقته خودم درست می کنم (البته وردست دارم که خم و راست نشم )
مدتیه دارم ظرف هم می شورم ...امروز گوشت و مرغ رو هم خودم راست و ریس کردم
می دونی سمانه جون با اینکه جمعیت اخوان خونه مون، تو این مدت دست به سینه ی من بودند و چارچشمی منو می پاییدند که مبادا من کارررررررررررررررررر کنم ولی خودم خیلی معذب بودم
دائما می گفتم خدا هیچکس رو از دست و پای خودش وا نکنه
طفلی کسانی که همیشه نیازمند دیگرانند شاید بقیه با دل و جون براشون کار کنند ولی ادم خودش سختشه .
خدا همه ی بیماران رو شفا بده
ممنون دختروووووووووووووووی عزیز که هر وقت میای نت دوستانت رو فراموش نمی کنی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد