سالگردازدواجمون مبارک عزیزم

مرد من ......

چقدر زیبا کردی زندگی منو 

هنوز مثل همان روزای اول وقتی دستان مردونه ات رو لمس میکنم دلم یه جوری میشه

انگار نه انگار که ۲ ساله همش باهمیم

هنوز هم موقعی که از اداره میای خونه قلبم به تپش میفته

هنوزم اگه شب نباشی خوابم نمیبره

اگه صبح بدون خداحافظی بامن بری بهم برمیخوره

میدونم هیچ زندگی بی دعوا و بحث نمیشه

اما خیلی وقتا در مقابل بچه بازی من صبوری کردی...

چقدر سختی کشیدیم

چقدر حرص خوردیم

و الان میگیم یادش بخیر   

پی نوشت: 

دیروز برای سوپرایز کردن امیر چیزی بهش نگفتم با خاله ام قرار بود بریم کیک بخریم. 

ولی خاله جون مهربونم من رو سوپرایز کردو از قبل سفارش داده بود جای همه دوستان خالی با خانواده امیر یه جشن کوچولو گرفتیم ولی کلی خاطرش موند و خوش گذشت.. 

خدایا شکرت..