و این منم

این منم،دختری در آغاز فصلی نو از خودش و روزگارش

و این منم

این منم،دختری در آغاز فصلی نو از خودش و روزگارش

عنوانش دلتنگی برای دوستامه

woman green mirror

 صبحی می‌رسه که بیدارمی شی و میببینی دردی که مدتهاست اونجا بوده از سر و از بدنت رفته. می‌تونی از جات بلند شی، چرا که اون وزنه‌های هزار تـُنی رو از دست و پاهات باز کردن. اون حفره‌ای که در سینه‌ات بوده و باد و باران از آن می‌گذشته، بسته شده. می‌بینی بعد از این همه وقت هوس غذایی رو کردی، هوای دیدن کسی روداری،  آهنگی هست که باید هزار دفعه بشنوی. ابرو برمی‌داری، خط چشم می‌کشی و با آن زن ژولیده‌ی ‌در آینه آشتی می‌شوی.
صبحی هست که با همه‌ی جانت، «بدلی» بودن همه‌چیز را دانسته‌ای. اما خیال می‌کنی هیچوقت اینطور، اینطور با ولع، گرسنه‌ی این زندگی نبوده‌ای.

دلم برای دوستان مجازیم تنگگگگگ شده بود...(مجازی که نه واقعی اما دوراز دسترس)

شاید زیادی به این دنیا چسبیدم و تو روزمرگی هام غرق شدم..

شاید برای برگشتن به اینجا یه دل بزرگ و وارسته لازم باشه

شاید پیدا کرده باشم شاید هم نه

ولی میدونم روز برگشتم به این فضا روزی است که مثل گذشته ها دوباره یه دل صاف و بزرگ پیدا کنم ..

یاد گذشته هام بخیررررر

همیشه به یادتونم

(متن اولی از خودم نبودفکرکنم از مونا زنده دل بوده )