و این منم

این منم،دختری در آغاز فصلی نو از خودش و روزگارش

و این منم

این منم،دختری در آغاز فصلی نو از خودش و روزگارش

بازآمد بوی ماه مدرسه!!

  

                        

 دلم میخاد صبح ها که از خواب پامیشم حس و حال داشته باشم... یه پیرهن تو خونه ای گل گلی قرمز تنم باشه. خونمون هم حیاط داشته باشه. بعد برم توی آشپزخونه زیر سماور رو روشن کنم. پنیر از توی یخچال در بیارم. کره هم. از توی شیشه مربای آلبالو یا کدویی که خودم درست کردم توی کاسه بریزم. همه رو بذارم توی سینی. ببرم توی حیاطمون که حوض آبی داره روی تخت بچینم...بعد سفره گل قرمزیم رو پهن کنم. همه رو بچینم توی سفره آقای خونه م رو از خواب بیدار کنم دوتایی با هم یه صبحونه دلچسب بخوریم.. بعداون بره سر کارو من با خیال راحت برم توی آشپزخونه شروع کنم یه قیمه دلچسب درست کنم...

زندگیم بدون دغدغه باشه...اصلا سرکار نرم ..ظهر خسته تر و پنچرتر از اون نیام خونه

این فکر کنم یه روی آرزوی خیلی از زنایی باشه که از صبح تا شب این ور اون ورن...کار میکنن...درس میخونن.... مینویسن......هیچ وقت هم درست و حسابی صبحانه نمیخورن چون دیرشون شده... شبها ازفکردغدغه های کاری فرداشون (مخصوصا اگه تو محل کارشون با مردها سروکار داشته باشند ). درست و حسابی خوابشون نمیبره..ناهار شون اکثراغذاهای فیریزشده سه هفته پیش که با زور سالاد هورت میدن پایین و تا یه هفته هم معده درد ولشون نمیکنه...... مثل من...حالا الان همه میگن مگه مجبوری! خب آره.. دیگه این روزها حتی اگه جنبه مادی قضیه رو در نظرنگیریم.. کار بیرون برا زنها جزیی از شخصیتشون شده.. 

پی نوشت:  

 ـ اینم یه آرزوی شب اول مهری یه دخترووو بود که دلش میخاست اینجا برای دوستاش بنویسه خب آرزو که برجوانان عیب نیست هست!!!!!!!!  

ـ پاییز را دوست دارم ... 

به خاطر غریب و بی صدا امدنش...

رنگ زرد زیبا و دیوانه کننده اش...

خش خش گوش نواز برگ هایش...

صدای نم نم باران های عاشقانه اش...

پاییز را دوست دارم.... به خاطر رفتنش

خیس شدن زیر باران های پاییزی...

بوی مست کننده خاک باران خورده...  

ـ امشب داداشم چندتااز کلیپ ها و ترانه هایی که تو بچگی هامون میدیم یا گوش میدادیم رو دانلود کرده بود.حسابی حال و هوامون رو عوض کرداصلا انگاری تو این دنیا نبودیم... 

نمیدونم این پاییز و مهرماه چی داره که همه رو یه جو نوستالوژیکی خیلی خاص میگیره..  

پاییز روخیلی دوست دارم. اصلا من تو این فصل کلا همش تو ذوقم    

 

                                             وه چه زیباست پاییز من!!!

                    

                    

                           

                         

نظرات 27 + ارسال نظر
مریم شنبه 2 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 12:43 ق.ظ

سلام دختروووووووووووووووی عزیز

پاییز یک شعر است یک شعر بی‌مانند
زیباتر و بهتراز آنچه می‌خوانند
پاییز، تصویری رویایی و زیباست
مانند افسون است مانند یک رویاست

آرزو می کنم فصل زیبای پاییز برات سرشار از خیر و برکت و شادی باشه

محمد مهدی شنبه 2 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 09:41 ق.ظ http://1sobhe14.persianblog.ir /

سلام
دووووووووووووووووووووم
آرزوهای قشنگی کردی اما ابتدای متن فکر می کردم برا رفتن به مدرسه و کلاس و یاد درس و مشق افتادید. اما دیدم هنوز دلتنگ همسر و احتمالا جای خالیشونید.
در کنار هم و با هم همیشه خوش و ارزوهاتون دست یافتنی بشه انشاا...

مریم شنبه 2 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 07:02 ب.ظ

سلام سمانه جان
آرزوهات خیلی قشنگه ... منم عاشق خونه ی حیاط دارم دلم می خواست تو حیاطش باغچه درست می کردیم و درخت و گل و گیاه می کاشتیم ... اما فکر نمی کنم به این آرزوم برسم ... پیر شدیم رفت !
دعا می کنم تو به تمام ارزوهات برسی

مریم شنبه 2 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 07:10 ب.ظ

در مورد سر کار رفتن من خیلی با تو موافق نیستم
دختروووووووووووی عزیز درسته که سر کار رفتن سخته اما هزار و یک حسن هم داره
کافیه یک مدت سر کار نری و تو خونه باشی تا متوجه بشی زندگی چقدر یکنواخت و خسته کننده و تکراری می شه .
تو وقتی می ری سر کار ، ادمهای جدیدی رو می بینی ، باهاشون حرف می زنی ازشون یاد می گیری، و بهشون یاد می دی
اما اگه تو خونه باشی ، وقتی امیر خونه نیست، با کی حرف می زنی ؟ با در و دیوار ؟!
باور کن دخترووووووووووی عزیز ، بعد از مدت کوتاهی از کارهای تکراری خونه خسته می شی و احساس می کنی زندگیت رو داری به بطالت می گذرونی

البته اگه بچه داشته باشی همه چی فرق می کنه برای خانمی که بچه داره تنها جایی که بهش آرامش می ده تو خونه ست و پیش بچه هاش

مریم شنبه 2 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 07:13 ب.ظ

درست می گی ! پاییز همه رو هوایی کرده ، هر کسی رو یک جوری
این روزها هر وبلاگی می رم یا از پاییز نوشتند یا از درس و مدرسه یا از دوران کودکی
انگار پاییز با درس و مدرسه و دوران بچگی عجین شده

مریم شنبه 2 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 07:27 ب.ظ

سمانه دخترووووووووووو !
دلم میخواد رو غلطی نوشتی !

فاطمه شنبه 2 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 10:13 ب.ظ

سلام بر ابجی مهربون خوش قلب خودم..

خیلی خوشحال شدم صدای نازتو شنیدم واروم شدم غیباتش حلال باشه

برم سر نوشتت میخوام تو یه کامنت بنویسم(سیستم جدیدمه)

اخی ابجی گل گلی من منکه خونه دارم چه گلی به سرم زدم که تو بزنی؟همش هوس چند روزه س بیرون باشی بهتره هم هوایی میخوری هم با ادمای مختلف سروکار داری وهمینه لذتش به اینه عصر خسته میای خونه میگیری میخوابی ای چه حالی میده

ولی خوب هر کدوم درکارخودش خوبه!یه کاری کن منو خاله بکن بعدش با خیال راحت بشین تو خونه ولم بده

ارزوهای قشنگی کردی چقده دلت پاک وساده س

اره گفتی با اومدن پاییز حس وحال اولش همین سرما خوردنه مثل منبعدش یاد مدرسه رفتن وشیطنتامون و اخی چه دورانی داشتیم حیف اجی حیف

کدوم شعرو دانلود کردی؟یار دبستانی من؟

ایشا..همیشه تو ذوق وشادی باشی عزیزکم..

خیلی دوست دارم ومیبوسمت

قاصدک یکشنبه 3 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 01:12 ق.ظ

سلام بر کدبانوی خونه و خانوم باشخصیت سرکار! سمانه خانوم عزیز

فرارسیدن فصل برگ ریزان و شاهکار فصلهای خلقت! پاییز؛ فصل تنوع رنگها را بهت تبریک میگم

ممنون از حضورت که نه!!!برا اون شعر قشنگ قاصدک که تو آدینه ها گذاشتی

راستی.خب وقتیکه مسیجی به آدم میدی و جوابشم میگیری! دیگه همونو بیای آپ کنی! من چی باید کامنت بدم؟؟!!
خب همین پاییز و بارونش را دوست دارم را داده بودی دیگه
به هرحال.امیدوارم هربرگی که برزمین میافته یه دونه از غمهات کم بشه
(جواب آپ مسیجی را باید آرزوی مسیجی کرد)
شب و روزت خوش تابعد یاعلی مدد

باران یکشنبه 3 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 11:39 ق.ظ

سلام سمانه جونممممممم

اول بگم این ترانه ی چاوشی رو خیلی دوست میدارم
با حال وهوای نوشته ات هم حسابی هماهنگه

واما ارزوهای خوشگلت !!
شاید ارزوی اکثرخانومهای شاغل این باشه اما مطمئنم که وقتی فقط یه هفته به این ارزوشون برسن لحظه شماری میکنن تا باز اماده بشن و برن سر کار یا تحصیل یا ...
باور کن گاهی اونقدر از کارهای تکراری خسته میشم وبدونه شوق وذوق یا به قولی لِخ لِخ کار میکنم که حد نداره اما وقتی برنامه ایی داشته باشم برای کاری بیرون از خونه با شور وحال دیگه ایی کارامو ردیف میکنم و انجام میدم اما کلا با این نوشته ات یاد خونه های قدیمی و صفا وصمیمت های موجود ش افتادم

پاییز و دوری از یار و ... آخیییییی الهی بگردمممم حالا اشکت در نیاد ها !

امیدوارم آغاز فصل زیبای پاییز برات همراه باشه با بهترین ها و به یاد ماندنی ترین خاطره ها و شاد ترین لحظه ها

sima دوشنبه 4 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 07:57 ق.ظ http://masitahgigi.blogfa.com

سمانه جان امروز خیلی التماس دعا دارم خانمی

باران دوشنبه 4 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 06:53 ب.ظ

سلام

خوشحالم که به زودی چشم ودلت روشن میشه

همچنین پاییز برات قشنگ تر میشه

دوست قدیمی دوشنبه 4 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 11:20 ب.ظ

سلام خانوم
اجازه ؟؟؟
منم پیرهن گل گلی میخوام .
سفره ی قرمز می خوام .
منم یه خونه با حیاط و حوض میخوام .
یه تخت وسط حیاط زیر سایه ی درخت و حیاطی که آب و جارو شده و جون می ده برا سرو یه صبحونه ی دو نفره ی عاشقونه

ای جوووووووووووووونم
دخترووووووی نازنینم با آرزوهای خوشگلت .

ماچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچ

پرستو دوشنبه 4 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 11:21 ب.ظ

ایششششششششششششششششش
اون بالایی منما!

مهتاب سه‌شنبه 5 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 04:54 ب.ظ http://parande-man.blogsky.com/

سلام سمانه جانم

من الان یه همچین حیاطی دارم اما وقتی حال و حوصله و دل خوش نباشه فعلا شده محل بازی گربه ها

اما اگه خونم را بفروشم احتمالا یه آپارتمان بخرم حتما دلم برای حیاط و آلاچیقش تنگ میشود

بهرحال آرزو میکنم تا به آرزویت برسی

مهتاب سه‌شنبه 5 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 04:57 ب.ظ http://parande-man.blogsky.com/

البته منم دوس دارم اون صبحانه را بخورمش اما حتما چاق میشوم.

کار کردن برای خانمها خیلی خوبست فقط خستگی روزانه اش خوب نیست.

منم عاشق پاییزم اما با یک دل خوش

باران پنج‌شنبه 7 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 11:11 ق.ظ

حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها) دیده به جهان گشود و در بوستان معنویت، نسیم سبز بشارت وزیدن گرفت.
میلادش فرخنده باد

روزت مبارکککککککککک دختروووووووووو

مهتاب یکشنبه 10 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 12:28 ق.ظ http://parande-man.blogsky.com/

با دلنوشته ای به روزم و منتظر حضور قشنگتان

باران چهارشنبه 13 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 07:20 ق.ظ

سلام عزیز دل

چشمت روشن

اما قرار نشد دیگه بی خیال ما بشی ها

خوش باشی و سلامت در کنار همسر وخانواده ی عزیزت

باران یکشنبه 17 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 12:36 ب.ظ

سلام شیرین عسل

میلاد امام هشتم امام خوبی ها ومهربونی ها بر تو وهمسر عزیزت مبارک

شادیت ارزوست

مهتاب دوشنبه 18 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 04:01 ب.ظ http://parande-man.blogsky.com/

سلام سمانه عزیزم

دلم برات خیلی تنگ شده و چشمات روشن

بمناسبت میلاد مبارک امام رضا (ع) با دو دلنوشته به روزم و منتظر حضور تو عزیز و گرامی

همیشه شاد و سلامت باشی در کنار همسر مهربانت

علی پنج‌شنبه 28 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 02:28 ب.ظ http://sayebouni.blogfa.com

سلام سمانه جان
خوبی؟
زندگی دو نفره چطوره ؟
همه چی آرومه ؟

محمد مهدی جمعه 29 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 06:29 ب.ظ http://1sobhe14.persianblog.ir/

سلام
و این شمایید سمانه خانم که کم پیدایید. امیدوار که خوب و سر حال و دور از مشگل و اتفاقی باشید. انشاا... همسرتون هم دیگه تشریف اوردند و بیشتر در کنار ایشونید و کم پیداییتون قابل توجیه
خوش و شاداب باشید

مریم شنبه 7 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 01:34 ب.ظ

سلام دختروووووووووووووووووی عزیز
ببخشید که تو این مدت نگرانت کردم
ممنون برای مهربونیها و دعاهات ...از امیر عزیز و خانواده ی عزیزت هم از طرف من تشکر کن
خدا کنه همیشه شاد و سلامت باشید

باران یکشنبه 8 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 09:36 ق.ظ

سلام
دلم برات تنگ شده

جات خیلی خالیه

َalnilam پنج‌شنبه 12 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 12:40 ق.ظ http://www.zanooy-orooj.persianblog.ir

سلام سمانه عزیز.
برای تبریک تولدت که گذشته و نبودم جز شرمندگی حرف دیگه ای برای گفتن ندارم و البته تبریییییییییییک.
انشاالله هم تو و هم همسرت هردوسالها کنار هم عمرپر عزت داشته باشید

باران شنبه 14 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 09:29 ب.ظ

سلام سمانه جونم

انگار از وقتی خواهر شوهر شدی کلی سنگین ورنگین شدی ها

خب حساب دل مارو هم بکن دیگه
انشالله همیشه خوش وشاد وموفق باشی

مهتاب دوشنبه 16 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 06:12 ب.ظ http://parande-man.blogsky.com/

سلام سمانه عزیز و مهربونم
منم با باران موافقم خوب فکر دل ما را هم بکن

عید سعید قربان را بتو و همسرت تبریک میگویم

انشاالله همیشه دلتون شاد و تنتان سلامت باشد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد