و این منم

این منم،دختری در آغاز فصلی نو از خودش و روزگارش

و این منم

این منم،دختری در آغاز فصلی نو از خودش و روزگارش

عنوان ندارد!!!!(اما عنوانش را میذارم یه خاطره از روزای خوب)

 دیدی!؟


دیدی چه ساده از شب و ستاره


                         سخن گفتیم؟!


دیدی چراغ معرکه تا صبح نپایید!


حالا دیده بیار  و


                        دریا ببار...!  

یاد تمام روزهای خو ب بخیر!!!! 

پی نوشت برای دوستان بی نهایت عزیزم میدونم خیلی زود دلتنگتون میشوم: 

شاید حتی گفتنش لازم نباشد

وقتی سمانه یه پست اینجوری میذاره برای دوستایی که

 که می دانید و می دانیم خیلی خیلی خیلی برایش عزیز هستند

یعنی دیگه حتما جوری شده که باید برای یک مدت موقت هم که شده  از دنیای مجازی فاصله بگیرد باشد

نه!

این وبلاگ تعطیل نمی شود

من از دنیای مجازی کنار نمی کشم

فقط یک مرخصی چندماهه می خواهم

کسی توجه نکند لطفا

فقط نخواستم

بی خبر بروم

بی احترامی کنم به دعوت و محبت دوستانم

عادت نداشتم به بی جواب گذاشتن آدم ها

- عذاب وجدانش عذابم را دوچندان می کند-

فقط خواستم

بی احترامی نباشد

وگرنه شاید گفتن این حرفها هم نیازی نبود 

دوستتون دارم...خیلی خیلی صادقانه... 


نظرات 11 + ارسال نظر
پرستو شنبه 14 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 06:54 ق.ظ

سلام قربونت برم
مراقب خودت باش، بهمون سر بزن و زود برگرد .

منتظرت هستم .

قاصدک شنبه 14 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 11:36 ق.ظ




مریم شنبه 14 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 01:51 ب.ظ

سلام
چند مااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااه ؟!!!!
چرا اسکای شکلک گریه نداره ؟!
وای سمانه نمی نوشتی چند ماه ! لااقل می ذاشتی دلمونو الکی خوش کنیم که خیلی زود برمی گردی
نمی شد دیرتر بری ؟ بدیش اینه که آب پاکی رو دستمون ریختی و به هر سوالی که تو ذهنمون میاد جلو جلو جواب دادی
خیلی ناراحت شدم خیلی زیاد
کاش یک نفر بود که منو دلداری و تسلی می داد
سمانه وقتی منم می رفتم تو اینقدر ناراحت می شدی ؟! چه بد !
مطمئنم قبلش با قاصدک صحبتهات رو کردی و قاصدک عزیز گفتنیها رو بهت گفته
منتظر می مونم تا ببینم چی می شه شاید اوضاع تغییر کنه و برگردی یعنی امیدوارم
سمانه جان خودت می دونی چقدر دوستت دارم
مواظب خودت باش

alnilam یکشنبه 15 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 09:18 ق.ظ

چرا شماها همتون خل شدید؟

سرایت از کرد از ارشدو به شما هم؟!

علی یکشنبه 15 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 11:12 ب.ظ http://sayebouni.blogfa.com

سلام سمانه جان .
خوبی؟ ؟
چی شده؟
اتفاقی افتاده ؟

مریم دوشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 01:46 ق.ظ

سلام
سمانه عزیزم ممنون که خواهشم رو پذیرفتی و دوباره به جمع ما برگشتی
دختروووووووووووی عزیز یادت میاد من یک بار فقط و فقط به خاطر تو کامنت دونی بسته ی وبلاگم رو فعال کردم ؟ شنیده بودم که تصادف کردی و من به خیال خودم فکر می کردم تو این روزای سخت وظیفه دارم در کنارت باشم
خوشحالم که با برگشتنت کار کوچیک منو جبران کردی . ممنون .

مریم دوشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 01:49 ق.ظ

سمانه جان می دونم که تو این مدت عمو قاصی هم نهایت تلاشش رو برای برگردوندن تو انجام داده برای همین جا داره از قاصدک عزیز هم تشکر کنم
امیدوارم دیگه هیچ کدومتون حرفی از رفتن نزنید .
آهان ...یادم آمد از ته تغاری عزیز هم ممنونم با اینکه از همه تون کوچیکتره ولی عاقل تر از شما دوتاست !
خب راست می گه دیگه تو و فاطمه هر دوتاتون خل شدید ! دهههههههههههههه

alnilam سه‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:26 ب.ظ http://zanooy-orooj.persianblog.ir/

خواستم همینجا از مریم بانوی عزیز تشکر کنم که اگه یکی منو توی این عالم هستی کشفم کرده همیشونن
خلا خلا خلا!! :دی

مسیر عشق سه‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 04:35 ب.ظ http://koraim.blogfa.com

سلام
ممنون که خبر کردی هر جا هستی خدا همراهت هست دعاتون میکنیم
دنیایی مجازی نیست این دنیا برای من که دنیایی واقعی است هیچ کس اینجا برای مقام وثروت خودش را گم نمیکند هر کس اونی که هست را نشون میده
من وبلاگهای که سر میزنم وشما هم که یکی از اونها هستید احساس میکنم به خونه واقعیشان وارد شدم ومطالبش برام حکم پذیرایی را داره
ممنون

پرستو سه‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 09:08 ب.ظ

خانوم گل آی خانوم گل
برام سخته تحمل
قدمات روی چشمام
بیا به این ور پل



خب دلمون تنگید برات .
بیا دیگه .
کجایی ؟؟؟

مریم سه‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 11:25 ب.ظ

سلام
خانم گل آی خانم گل !
پرستو چه اسم قشنگی برات گذاشته خیلی بهت میاد
نمی خوای پست جدید بزنی ؟ این پستت رو چون بوی وداع می ده دوست نَوَدارم !

ً



برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد