و این منم

این منم،دختری در آغاز فصلی نو از خودش و روزگارش

و این منم

این منم،دختری در آغاز فصلی نو از خودش و روزگارش

از هر در سخن بابی!

 

این روزهادنبال خونه می گردیم و هرچی بیشتر می گردیم کمتر پیدا می کنیم. خونه نوساز با متراژ کم (۷۰ تا ۸۰ متر) که اصلا وجود نداره. خونه های با سال ساخت بالا هم یا نقشه های افتضاح دارند و یا داغونن. واقعا خسته شدم دیگه. تا ظهرکه سرکاریم و بعد از ساعت ۴ تا ۱۰شب هم میریم دنبال خونه. صبح هم دوباره بلند شیم و بریم سرکار و این سریال ادامه پیدا می کنه.

  

با امیر به یه نتیجه مهم رسیدیم که کلا هر کسی که بیشتر غر بزنه و داد و فریاد راه بندازه همه بیشتر تحویل می گیرنش و سعی می کنن تا خواسته هاش رو برآورده کنن ولی یه کسی که صداش در نمی آید انگار بقیه هم بیخیالش می شن. ظاهرا واسه خدا هم همین جوریه تا صدات در نیادبهت نمیرسه. حتی فکرمیکنندچون آرومی و بهشون احترام میذاری میتونند سرت کلاه بذارند یک بار حتی رفتیم برا قولنامه کردن که متوجه شدیم متراژ خونه با اونی که بهمون گفتند فرق میکنه.. 

خیلی خستم. واسه امیرم بیشتر ناراحتم همه جوره تحت فشاره میدونم اگه الان نخریم دیگه حالا حالا ها نمیشه  

هیشکی هم نیست بهمون کمک کنه

 خدایا فقط تو رو داریم و واقعا ازت کمک می خوایم .این بار دیگه بچه بازی نیست ازت کمک میخوام.     

 

 

 اینم حال وروز این روزهای ما 

........................................................................................................... 

  روز تولد حضرت عباس رو گذاشتن روز جانباز .جانباز در اصطلاح عرفی کسیه که بخشی از وجود خود را در راه هدفش از دست میده دوران جانبازی حضرت عباس چند ساعتی بیش تر نبود. از زمانی که دستانش رو قطع کردند و در راه امام حسین جانبازی کرد تا شهادتش فرصت چند ساعته بود. اما اونقدر کار بزرگی کرده که میگن بین عرب­ها که تعصب زیادی دارن هنوز که هنوزه کسی جرات نداره به حضرت عباس قسم بخوره و اون روعملی نکنه. جانبازهای کشور ما مورد احترامترین انسانها هستند با تحمل رنج و سختی نقص عضو، در خلوت خود و خانواده شان زندگی و روزگار میگذرونند. 

 من افتخار آشنایی با دو نفر از این بزرگوارها رودارم و وظیفه دونستم این روز عزیز رو بهشون تبریک میگم..  

اینم تبریک دست خالی ما

   

عمو قاصدک عزیزم و جناب سامع بزرگوار  

روزتون مبارک 

............................................................................................... 

فقط به خاطر خود من...

اون عاشق من است... 

نظرات 17 + ارسال نظر
محمد مهدی شنبه 3 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 09:56 ب.ظ http://1sobhe14.persianblog.ir/

سلام
اووووووووووووووووووووول
فعلا این مقام و ثبت کنم و برم سراغ مطلب

محمد مهدی شنبه 3 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 10:07 ب.ظ http://1sobhe14.persianblog.ir/

خونه ی دلتون وسیع و روشن و همیشه مستحکم
بعدشم به لطف خدا یه خونه نقلی و ظریف و شیک و تازه ساز و البته مناسب براتون فراهم بشه انشاا... انشاا... خریدید بگین بیایم دیدن. چشم روشنی هم از همین الان میریم تو فکرش
سمانه خانم ممنون از لطفتون خیلی بزرگوارید و محبت دارید.
سرکار خانم خودتون گل ید
بازم ممنون و متشکر

قاصدک یکشنبه 4 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 01:05 ق.ظ

سلام

منم دومی را تثبیت کنم تابعد
آقای سامع عزیز.ایششششش نگفتی که!! اولی قبول نیست پس خودم اول.ایشششش

قاصدک یکشنبه 4 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 01:11 ق.ظ

سمانه خانوم عزیز.حالا خونه یکی دومتر کمتر از ۸۰ متر باشه باید دعوا کنی و بستنی را رد کنی؟!!
خصوصی لو دادمتازشم.هنوز اون حرف اصلی را نگفتم.همون خودشوبامن چکارداری!!
...
بابت تبریک روز جانباز هم ممنون..البته ماکه نه..چون امثال جناب سامع هستند جای عرض اندام چون منی نیست.
انشاالله اعیادعزیزشعبانیه برهمگان مبارک باد.
تازه ازراه رسیدم.برم یه آپ کنم اگرررررر خوابم نبرد به بقیه سرمیزنم
البته ازهمینجا به همه دوستان مشترک سلام کرده و میگم من شرمندتونم.آخه چندتااااااا نامه خصوصی دادید؟؟!!!من کی بتونم این همه نامه را جواب بدم؟!!!.بخصوص نامه های خانوم معلم عزیز و همشهری باواسطه مون را

خوش وسلامت باشی.تابعدیاعلی مدد

مریم یکشنبه 4 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 04:43 ب.ظ

سلام سمانه جان
خوبی ؟
اعیاد شعبانیه مبارک
میلاد حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام و روز جانباز رو به همه ی جانبازان خصوصا آقای سامع عزیز و قاصدک گرامی تبریک و تهنیت می گم و برای خودشون و خانواده هاشون آرزوی سلامتی و سربلندی و موفقیت دارم .

مریم یکشنبه 4 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 04:56 ب.ظ

دخترووووووی عزیز اصلا بهت نمیاد که غر بزنی !
ما تا یادمون میاد تو همیشه شاد و پر انرژی و با روحیه بودی
ببم جان چرا به این زودی خسته شدی ؟ یادت رفته ما چه مصیبتهایی سر خونه خریدن کشیدیم ...یک خونه رو قولنامه کردیم و کلی سر فسخش ضرر کردیم و ...
سمانه جان خونه ی نقلی که قحطیش نیامده مطمئن باش جوینده یابنده ست .
چون شما عزمتون رو برای خونه خریدن جزم کردید و همه ی انرژی تون رو روی این مسئله متمرکز کردید مطمئن باش به زودی یک خونه ی خوشگل می خرید .
نباید ناامید بشی . تو الان باید روحیه داشته باشی و به امیر قلب قلبی هم روحیه بدی
اینکه تو بگی خسته شدم و ناراحتم هیچ کمکی بهت نمی کنه . یادت باشه خیلی ها الان در حسرت و آرزوی خونه خریدن هستند ولی امکانش حالا حالاها براشون وجود نداره
خدا رو شکر کن که یک سال بعد از ازدواج تون شرایطی فراهم شده که می تونید خونه بخرید

مریم یکشنبه 4 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 05:02 ب.ظ

سمانه جان ملت ، سر آدمهای سر و زبون دار و همه فن حریف کلاه می ذارند ، آدمهای مظلوم و تو سری خور که جای خود دارند !
راستی اگه خواستید خونه بخرید حتما قبلش از ثبت استعلام کنید تا مطمئن بشید صاحبخونه ، خونه رو به کس دیگه ای نفروخته باشه .
مطمئنم به زودی تو وبلاگت یک پست می زنی و بهمون خبر خونه دار شدنتون رو می دی .

مریم یکشنبه 4 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 05:03 ب.ظ

قاصدک جان ! وقتی تو نیستی ما بیایم با کی حرف بزنیم ؟ با دیوار ؟!!!
ضمنا من مطمئنم برات خصوصی نوشتم اما یادم نمیاد چند تا ؟

کوثر دوشنبه 5 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 11:52 ق.ظ

سلام عزیزم
خوبی؟
معلومه که منم برات دعا میکنم
غصه نخوریاااااااا با اون دل پاکی که داری مطمئنم خیلی زود اون خونه ای دوست داری نصیبت میشه
منم این روز ومجددا به این عموهای نازنین تبریک میگم

پرستو دوشنبه 5 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 09:45 ب.ظ

سلام عزیز دلکم
من فقط می تونم تو رو شاد ببینم، پس لطفاً بخند!
آهان بلا می سر! باریکلا

سمانه جان جانم
گلم
عزیزم
منم وقتی میخواستم خونه بخرم، کلییییییییییییییییی گشتم!
آخرش که خونه رو قولنامه کردم، فروردین بود . قرار بود که 15 تیر خونه رو تحویل بده . چون خونه نوساز بود و من مثلاً پیش خرید کرده بودم .
می دونی 15 تیر شد کی ؟؟؟؟
باورت میشه ؟ 15 آبان!!!!!!
اونم با دعوا! یعنی پسر عموم که باهام همه جا می یومد و در واقع خونه رو از بنگاه دوست اون خریدیم، باهاش دست به یقه شد که چرا خونه رو تحویل نمیدی و ...!!!!!
یه شب بنگاهیه بهش زنگ زد و تلفن رو گذاشت روآیفون1 گفت فقط به نوع صحبتش گوش کنید!!!
این قدر اینادم خنده های بیخود زد وهپرا گفت که من هی دیدم پسرعموم سر تکون میده و بنگاهیه هم که سرهنگه و جداً مرد شریفیه ، هم!! اما نفهمیدم چرا!
بعد که قطع کرد، گفت : متوجه شدی خانوم ؟ طرف مسته!!!! الان فلانجا دارن میخورن و می کشن!!!!!!! خبرشون رو دارم!!!
گفتم : خب چرا این ادم رو به ما معرفی کردید ؟
گفت : این شریک اون دوست منه! نمی دونستم که دوستم به این وکالت داده . از کارم خودم مثل ... پشیمونم!!!!!

القصه!بعد از دعواها ی پسرعمو جان و بنگاهی با طرف، از 12 واحد اون خونه، فقط واحد من سند خورد!!!! بقیه یک سال بعد سنددار شدن!!!!!

سمانه جانم
اینا رو گفتم تا بدونی که همه سر خرید خونه یه عالمه مشکل داشتن و ماجرا .
فقط باید صبور باشی قربونت برم .
به خدا توکل کن و مطمئن باش که یه خونه ی نقلی و شیک به زودی پیدا می کنی ایشالله .

پرستو دوشنبه 5 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 09:46 ب.ظ

من هم این روز عزیز رو به دوستان جانبازمون تبریک میگم و براشون دلی شاد و لبی پرخنده آرزو می کنم .

قاصدک خان جان عزیز
خب ببم جان
شما جواب اس نمیدادی، کامنت میذاشتم که از کی جواب بگیرم آخه ؟

بزرگ سه‌شنبه 6 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 06:25 ق.ظ

میدوارم هرچه زودتر خانه مورد نظرتان را پیدا کنید.
امیدوارم خداوند دعای شما را بی جواب نگذارد

محمد مهدی سه‌شنبه 6 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 03:39 ب.ظ http://1sobhe14.persianblog.ir/

سلام
جناب قاصدک و سمانه خانم باور کنید بعد ثبت هر دو کامنت یادم اومد که ایششششششششششش نگفتم و حقیقتش قیدش ۳را زدم.
اما بجاش توف جواب کامنت هات یه ایشششششش بزرگ گذاشتم.
نازززززززززززززززززی به شوهری که اینقد براتون این ورث و اونورث میزنه اینا همینطوری وصف الحالی پیرامون اون بستنی که لو رفته گفتما.

مریم چهارشنبه 7 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 04:52 ب.ظ

سلام دختروووووووی عزیز
آمدم بخلت کنم
سمانه جان ! وقتی کامنتت رو خوندم و فهمیدم گوشت درد می کنه و مامان خونت هم حسابی پایین آمده و دلت بخل می خواد خییییلی غصه م شد . دلم می خواست همون موقع پیشت بودم و بخلت می کردم .
ببم جان واسه گوشت حتما برو دکتر . شاید خدای نکرده عفونت کرده باشه .
خوشحالم که امیر آقا پیشته مطمئنم آغوش بی دغدغه ش رو به روی تو باز می کنه

alnilam پنج‌شنبه 8 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 02:26 ب.ظ

....
من فقط میدونم که همه چیز درست میشه
چون...
او
هست.

مریم سه‌شنبه 13 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 03:39 ب.ظ









سلام

فاطمه سه‌شنبه 13 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 07:19 ب.ظ

سلام دختروووووووووووووووو چطوری گوگولی من؟

خوبی؟

خونه پیداکردی یانه؟چیزی که نمیگی نتم که نمیای پس تلفن واجب شدی

همه که مثل من نیستن یه هفته ای خونه پیدابکنن!ولی پیدامیشه حرص نخور سر اقا امیر بیچاره درست میشه!
ارادت ابجی وسلام برسون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد