و این منم

این منم،دختری در آغاز فصلی نو از خودش و روزگارش

و این منم

این منم،دختری در آغاز فصلی نو از خودش و روزگارش

یه بوهایی داره میاد هااااا!!!!!

 

سلام . هر روز صبح که پا میشم یادمه که اگه به همسرم مفصل سلام نکنم خیلی بده انگاری تا شب یه چیزی کم دارم ولی به تو خیلی کم سلام می کنم. نه؟! ادامه نمی دم. نمی دونم چرا. شاید خجالت می کشم.

سرم شلوغ شده. اینقدری که دیگه کمتر یادت می افتم. جنسم هنوز هم از جنس خداست ولی کافیه؟

اینقدری چیزهای  جدید دور و برم اضافه کردم که دیگه بتونم بهانه بیارم که وقت ندارم خالصانه بنویسم و از جنس خدا. در عین حال:

اگه منو رها کنی …

کسی برام نمی مونه …

همه درا بسته به روم …

غیر در همین خونه …

خب همه دوستانمم نوشتن ماه رمضون داره میاااااااااااااااااااااد  

پی نوشت: 

شرمنده اگه دیر به دیر سر میزنم خودتون میدونید چقدر برام عزیز هستید.. :

آخ چقدر من پستهای ماه رمضون عمو قاصدک رو دوست دارم.. دلم از همین الان غش میره... 

البته خیلی دلم میخاست تو اون پستها اولی باشم:

 

نظرات 30 + ارسال نظر
فاطمه دوشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:06 ق.ظ

سلام اجی تاییدیه داره یا نه؟اگه اینجوریه ژس اولم نه؟

سلام نه آجی من که خیلی وقته دموکراسی دارم..

فاطمه دوشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:08 ق.ظ

اخ جووووووووووووووووووون

اصلا اینکه بتونی خداوندو حس بکنی ویه دل بیریا باهاش داشته باشی یه جور دیگه ایه!یه جوری مثل نور وروشنایی..مثل ارامش..مثل اینکه اگه همه از پیشت برن ولی بازم دلگرمی داری..پس میگم خدایااااااهیچوقت این ارامشو ازمون نگیرمخصوصا تو این ماه عزیز

بابا تو همیشه کارت درسته...آجی ارشدوی خودم...اولی مباکررررررررر
آمین

فاطمه دوشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:09 ق.ظ

تبریک منو بپذیر بخاطر فرارسیدن ماه رمضان..ماه بندگی وربوبیت والتماس دعاااااااااااونم خیلیییی زیاد..

مگه من میذارم اول بشی تو وب بابایی حالا ببین چشاتو در میارم

ممنون آجی ماه رمضون شما هم مبارککککککککککککککککککک
خب دلم میخادددددددددددددددددددددد
آجی...
ببین از من بشنو این مقام اولی به هیشکی و.فا نکرد..

قاصدک دوشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 07:23 ق.ظ

سلام برسمانه خانوم عزیز و کم پیدا

خوبه لااقل یه بوهایی اومد و زدی بیرون ببینی چه خبره؟!
دل ما بود که داشت میسوخت از فراق هااااااااااااا
مهمون خارجیت هم که رفت دیگه؟!!
خب من چکارکنم خانوم معلم فکرکرده از لس انجلس مهمون داری یا کانادا؟!.من درادامش نوشتم که ازمشهد اما ایشون اصولا اون ته ته های ضمیرناخودآگاهش میل به غرب داره گویاحالا اومده منو نفرین میکنه که چراسرکارم گذاشتی و مهمون دخترووو خارجکی نبوده؟!!!انگارمن گفتم موبور بوده مهمونت ایشونم گفته حتما بی بروبرگرد کانادادرای هم سوغاتی اورده
بگذریم..
ازامشب بیاری حق درخدمتم و اساساْ رونقی هم اگر داره آپ های رمضانی بخاطر حضور همراه با معرفت دوستانه وگرنه خب توطول سال هم آپ دارم.! چراکسی نمیگه دلم غش رفت ازهمین الان؟!!
بخصوص که باران عزیز از یه طرف و خانوم معلم از جهتی دیگر واقعا باعث رونق این شب نشینی ها هستند.اهان.فاطمه خانوم هم علیرغم حضور مداومش در بعضی آپ ها هم سهیمه.امسال هنوز خودمم نمیدونم چی بایدبنویسم براهمین نگفتم کمکم کنید وگرنه تااالان شلوغ شده بود کامنتهای خصوصیم
برم کمی استراحت و کارررررر.شب منتظرتم.البته اگر تونستی هاااا
خوش و سلامت باشی.
اون لحظه هایی که خودتم ازته ته های دلت آمین میگی!!همون مواقع یادمنم باش
تابعدیاعلی مدد

سلام به عمو قاصی عزیزتر از جونم
خب مهمونداری...
اظهار شرمندگی که کردم
عمو قاصی وای اگه بدونی من زنگ زدم به خانوم معلمی...
بهم میگه سمانه مهمونت از کدوم کشور اومده بود...
ترکیدمممممممممممممممممممممممممممممم
آخه قبلا هم بهم اس داده بود که کلاست رفته بالا مهمون خارجکی داری
ایشششششششششش
خانوم معلمی مهمون خارجکی به گروه خونی ما نمیخوره...
البته همین پسرخاله که با کامپیوترش میام میخاد بره..
خودش نگفته هاااااااااااااااااااا از نوشته های وبلاگش فهمیدم..
خب رونقش بیشتر به خاطر وجود شماست...
قربون وجود عمو قاصیمون
آخی خانوم معلمی و باورنی هم میخان کمک بدن..دستشون دردنکنه
فقط توروخدا تنبلی نکنید بشه مثل آدینه ها

این همه وخت هی گفتید دارم آمادهگی برا ماه رمضون پیدا میکنم..
تازه هیچی آماده نکردید
ببخشید با تاخیر شدحضورم..
همچینی شما هم مارو دعا کنید هااااااااااااااااااااااااااا
وختی ته تهایی شدید

ممنون که اومدید

کوثر دوشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 07:57 ق.ظ

سلاااااااااااااااااااام

سلااااااااااااااااام

کوثر دوشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:03 ق.ظ

خب ایم از دختروی خودمون


ممنون عزیزم که اومدی
جایگاه اولی همیشه مال خودته
التماس دعا

ممنون کوثرجان لطف داری
اگه قابل باشیم چشم..

کوثر دوشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:04 ق.ظ

وای ببین بازم حرف جا انداختم
اصلاحیه:
ایم=اینم

فدا سرت

مسیر عشق دوشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:41 ق.ظ http://koraim.blogfa.com

سلام
این عالی است که به همسرت چنین سلامی میکنی
خدا برای همدیگر شما را پر مهر قرار دهد

ممنون حاج آقا..
همچنین شما و خانواده تون

مریم دوشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:32 ق.ظ

سلام دختروووووووووووی عزیز
چقدر زیبا غفلت مون از خدا رو بیان کردی همه مون همین طوری هستیم ...حواسمون هست که بنده ها و آفریده های خدا رو حسابی تحویل بگیریم اما گاهی وقتها از آفریننده و خالق مون غافل می شیم
شاید خیالمون راحته ! آخه دیدیم مدتها یک سلام گرم به خدا نکردیم اما تا کارمون یک جا گیر کرده یک راست رفتیم در خونه ی خدا و پامونو کردیم تو یک کفش و گفتیم خدایا من هیچی حالیم نیست باید حاجت منو برآورده کنی
... و خدا انگار نه انگار که ما فراموشش کرده بودیم همیشه با گرمی و مهربونی ما رو سفت و سخت تو بخلش ! می گیره و می گه بیا بنده ی عزیزم ! تو به جز من چه کسی رو داری که بهش پناه ببری ؟!

سلام خانوم معلمیییییییییییییییییییییییییییییییییییی
خودش یه پست شد خیلی خوشگل تر از مال من

مریم دوشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:58 ق.ظ

قاصدک عزیز !
شما باید کلی خوشحال باشید که حرفتون برای دیگران حجته و هر چی بگید دربست می پذیرند !
ببم جان مگه من علم غیب دارم ؟ شما وقتی می گید فلانی خارجکیه ، من از کجا بدونم که دارید به سبک کاریکاتوریست ها بزرگنمایی می کنید ؟!!!
من فکر کردم مهمون خارجکی سمانه ، اصلیتش مال مشهده !
و اما قاصدک جان ، در ارتباط با آپهای ماه مبارک : خدا کنه شبها ، بچه ها بذارن بیام نت تا شرمنده ی شما نشم .
یک چیزی رو هم بگم : علت اصلی حضور ما تو وبلاگتون ، شما هستید موضوع آپهای شما خواننده رو ترغیب و تشویق به کامنت گذاشتن می کنه .
شما ساده و صمیمی و خودمونی می نویسید.... از طرفی ، انتظار ندارید که کامنت گذارها برای نوشته های شما متن های سنگین و ادبی بنویسند و با الفاظ بازی کنند .... تک تک دوستان تو وبلاگ شما راحتند واسه همینم هست که وبلاگتون رو دوست دارند .
قاصدک عزیز وَشه یک میلیون تومن ! آخه پاچه خاری گرون وَشده !

خطاب به عمو قاصی..
با خانوم معلمی موافقمممممممممممممممممممممممم
منم وشد ده میلیون تمون...!آخه تایید پاچه خواری تو ماه رمضون تصاعدی حساب میشه

باران دوشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 04:14 ب.ظ

سلام سمانه جوننننمممم

نگفتم یه خبریایی هست!! خب همین که به بوها حساس شدی دیگهههه!!

درسته یه بوهایی میاد همشم از نوشیدنی ها و خوراکی های معنوی که توی خوان رنگارنگ میزبانمون تهیه و تدارک شده انشالله که بتونیم گرسنگی وتشنگی دل هامون رو اونطور که باید برطرف کنیم و حتی ذخیره هم بکنیم ...

یاد خدا باعث آرامش دلهاست همواره دلت در آرامش باشه

منحصر به فرد بودن آپ ها ومطالب قاصدک و همینطور همراهی ها و همدلی های دوستان در ارسال کامنت ها دیار قاصدک رو دوست داشتنی کرده وگرنه خود عمو قاصیت که .... که قهرمانی دلاور بیش نیست
خدا حفظشون کنه برای همه ی ما

سلام بارونی جونم
ایششششششششششششششش
نهههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه
خیررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر
مدرک دارم هااااااااااا!!!خیلی شیطونی هااااااااااااا[
به من چه عمو قاصی تحویل بگیر
ایششششششششششششششالله

کوثر سه‌شنبه 11 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:44 ب.ظ

بارخدایا
وسوسه های نفس نگذاشت جانم در بهر رجب تطهیر شود
از در آویختگان درخت طوبای شعبان هم که نبودم!
ترحم فرما ودر دریای رحمت رمضانت مستغرقم نما
فرارسیدن ماه رحمت وعبودیت مبارک
التماس دعا


برشما هم مبارک
محتاجیم

مهتاب سه‌شنبه 11 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 04:58 ب.ظ

ای داد و بیداد از همه عقب موندم

خوب دختروووووووو یه ندایی برسون که آپ کردی که شرمنده نشیم ار تو و دوستان زبر و زرنگ

همه ی گریه ها و دلتنگی هامون برای همدیگه ، یه حس عاطفی برای یکی مثل خودمونه اما خداوند خالقمان است و تمام پناه ما در آغوش او جای می گیرد

دشمنتون شرمنده باشه مهتابی
مهم بودنتون...

مهتاب سه‌شنبه 11 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 04:59 ب.ظ

دلم برات تنگ شده و مواظب خودت باش و البته همراه همسر

منم یه عالمه تنگیده بود...
چشمممممممممممممممممممممم
دیگه با اجازه تون برم برا جناب همسر افطاری درست کنم...
زنگ زد... تهدید کرد
الفرارررررررررررررررررررررررررررررررر
ممنون که اومدیییییییییییییییییییییییییییییی

پرستو چهارشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:58 ب.ظ

سلام گلکم
حالا دیگه دست رو من بلند می کنی ؟؟؟
منو تهدید می کنی ؟؟؟

آخه مگه بچه زدن داره ؟
اونم بچه ی زخم و زیلی ؟؟؟؟

این اشکای دلمه بسته رو ببین:

حالا بپر تو بخلم که دلم برات کلی و نصفی تنگ شده بود، خانوم گلم

حالا به علت ناقص بودن اسکای!!!!!!!!!!!!!!!!
یه عالمه ماچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچ

مهتاب چهارشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 03:44 ب.ظ

دلم جز مهر مهرویان طریقی بر نمی گیرد
ز هر در میدهم پندش ولیکن در نمی گیرد

خدا را ای نصیحت گو حدیث ساغر و می گو
که نقشی در خیال ما ازین خوشتر نمیگیرد

بیا ای ساقی گلرخ بیاور باده ی رنگین
که فکری در درون ما ازین بهتر نمی گیرد

من این دلق مرقع را بخواهم سوختن روزی
که پیر میفروشانش بجامی بر نمی گیرد

از آنرو هست یاران را صفاها با می لعلش
که غیر از راستی نقشی در آن جوهر نمی گیرد

چه خوش صید دلم کردی بنازم چشم مستت را
که کس مرغان وحشی را ازین خوشتر نمی گیرد

خدا را رحمی ای منعم که درویش سر کویت
دری دیگر نمی داند ، رهی دیگر نمی گیرد

ستاره چهارشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 03:48 ب.ظ http://ashnayemahjoor.blogfa.com

سلام خانمی ایشششششششششششششششششش


افطاری خوشمزه بلدی درست کنی ؟ دست گلت درد نکنه

خوشگلم

با دلتنگی ماه رمضان آپ کردم اما نوشته ی خودم نیست.از بیژن صف سری است.قشنگه خوندنش

مریم چهارشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:37 ب.ظ

سلام دلبندم
طاعاتت قبول
شنیدم آمدی خونه ی مامانت اینا
خوشششششششششش بگذره

کوثر پنج‌شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 07:41 ق.ظ

قاصدک پنج‌شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:48 ق.ظ

سلام.
فقط خواستم ببینم تاییدیه داره کامنتها یا نه
طاعت و عباداتت قبول.التماس دعا
خوش و سلامت باشی.تابعدیاعلی مدد

علی ( سایه بونی) پنج‌شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:36 ق.ظ http://sayebouni.blogfa.com/

سمانه جان سلام
خوبی؟
زندگی به کامه ؟
ایشالله که همینطوره ؟
گفتی کادوی عروسی...
یه خط خوشگل واست می نویسم و به عنوان یادگاری از من نگردار
قبول؟
اگه دوست داشتی متن هم از خودتون

فاطمه پنج‌شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:54 ق.ظ

سلام ابجی سمانه خوبی؟

عبادتتم قبول باشه در چه حالی؟

منکه اصلا تو این ماه حالم خوب نیس شدم عین یه جنازه!میترسم نتونم تا اخر ماه روزهامو بگیرم!همش سرگیجه دارم

ولی اشکالی نداره تحمل میکنم!

دعا فراموش نشه گلم ها؟

محمد مهدی جمعه 14 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:50 ق.ظ http://1sobhe14.persianblog.ir/

سلام
طاعات و عباداتتون قبول
ممنون و سپاسگزارم از حضور و ابراز لطف شما. اومدن و خوندن و ابراز بزرگواری کردن اجازه نمی خواد. لطف و بزرگواریه.
تشریف بیارین که قدم هر خوننده ای رو چشم ماست. اگر چه این روزها به دلایل متعدد من کم کار شدم و شرمنده دوستان که خیلی کم سر می زنم.
هم تو گوگل ریدر و هم تو وب با همون و این منم ادتون می کنم.

کوثر یکشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 05:59 ق.ظ

سلام عزیزم
خوبی؟؟؟
جات حسابی خالیه!

فاطمه دوشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:01 ق.ظ

سلام اجی خوفی؟

همین دو استخوانم همینروزاس که ذوب میشه

alnilam دوشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:09 ق.ظ http://zanooy-orooj.persianblog.ir/

سلام دخترووووووووووی عروس بانو!!
چطوری عزیزم؟
نماز روزت قبول باشه.
سحرا خوش میگذره؟ افطار و سحر درست کردن کیف میده!؟
امیدوارم واقعا در این امر موفق باشی آبجی!
گفتم یه سلامی بدم هم صله رحمی بشه هم در کل یادت نره اسممو!!!
مراقب خودت باش و بقیه...!!
تا بعد

مهتاب چهارشنبه 19 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:54 ق.ظ http://parande-man.blogsky.com/

سلام خانم عزیز و مهربون

خوب و خوشی ؟ با ماه رمضان چه میکنی ؟

انشاالله که اوضاع رو براه است ؟

شاد و سلامت باشی

مهتاب چهارشنبه 19 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:56 ق.ظ http://parande-man.blogsky.com/

با دلنوشته ی خودم به روزم و منتظر روی ماهت

مریم چهارشنبه 19 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:10 ب.ظ

سلام دختروووووووووووووووووووی عزیز
دوباره خییییییییییییییییییییلی نیستی
دلمون برات یه ذقله شده
کاش خدا یک پول قلنبه می رسوند تا واسه خودت یک سیستم می خریدی

فاطمه پنج‌شنبه 20 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:02 ق.ظ

سلام دخترووووو خوبی؟

میگم اینجا بوی خاک گرفتتش ها؟نمیخوای یه دستی بهش بزنی؟

از اون پولای سر سفره ی عقدت نمیشد باش یه سیستم میگرفتی؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد