کنارم هستی و انگار همین نزدیکاست دریا!

کنارم هستی و اما دلم تنگ میشه هر لحظه
خودت می دونی عادت نیست فقط دوست داشتن محضه
کنارم هستی و بازم بهونه هامو میگیرم
میگم وای ....چقدر سرده میام دستاتو میگیرم
یه وقت تنها نری جایی که از تنهایی میمیرم
از این جا تا دم در هم بری دلشوره میگیرم
فقط تو فکر این عشقم تو فکر بودن با هم
محاله پیش من باشی برم سرگرم کاری شم
می دونم که یه وقتایی دلت میگیره از کارم
روزاییکه حواسم نیست بگم(( خیلی دوستت دارم))

تو هم مثل منی انگار از این دلتنگی ها داری
تو هم از بس منو می خوای یه جورایی خود آزاری
کنارم هستی و انگار همین نزدیکیاس دریا
مگه موهاتو وا کردی که موجش اومده اینجا
قشنگه رد پای عشق بیا بی چتر زیر برف
اگه حال منو داری می فهمی یعنی چی این حرف 

 

این روزها رفت و آمدم شده مثل یه شبح! ساکت و بی صدا.. کسی منو نمی بینه...کسی منو نمی شنوه...و همه ی زندگی من توی گوشی یه تلفن کوچیک خلاصه شده که توش صدای تو می پیچه و تو میشی صدای من ... این روزها هیچ کس متوجه ی تغیرهای خیلی گنده  من نشده. هیچ کس نمی بینه یه دل می خواد از تو یه سینه بپره بیرون و تو دستهات غرق بشه...هیچ کس حواسش نیست چقد حساس تر و لوس تر و بهونه گیر تر شدم...شاید همه این ها به خاطر تو باشه .همه ی دنیام شده چند تا عکس کوچیک بی کیفیت از یه شب به یاد موندنی و تموم شده...این روزها خیلی  دلم میخاد برم به  دورترین جای دنیا .. .... و فقط من بمونم و همون گوشی کوچیک تلفن که صدای تو می پیچه توش و اونوقت دور ترین جای دنیا چقدر شبیه بهشت میشه!

...چقدر آدم های دور و برم غریبه اند و من نمی دونستم! چقدر تو آشنا بودی و نفهمیده بودم ... و حالا چقدر بوی آشنای بهشت اینجا ، توی اتاق من پیچیده.....

آخیش! دلم ترکید از بس ننوشتم! خنک شدم! سبک شدم!

چه خبر؟ خوبین؟ .... این ورا خبری نیست...مهم ترینش این بود که میرم سرکارم و برمیگردم و دیگه این بار جدی جدی تصمیم گرفتم درس بخونم  

دیگه اینکه تازه فهمیدم مامان و بابام چقد دوستم داشتن و من 

ولی واقعاحس خوبیه  

پی نوشت: 

ببخشید اگه دیر به دیر سرمیزنم خب من نت ندارم اما همش ممنون از دوستای عزیزم که بهم سر میزنند و فراموشم نکردند...